حریم عشق

قلب من با تیغ کسانی زخم برداشت که از آنها انتظار محبت داشتم نه فراموشــی!!

حریم عشق

قلب من با تیغ کسانی زخم برداشت که از آنها انتظار محبت داشتم نه فراموشــی!!

حرفای دلتنگی

تو رو نمیدونم!

ولی من....

 وقتی پاهام می لرزه برا یه خاطره قشنگ،

وقتی دلم تنگ میشه برا ستاره های آسمون،

وقتی اشک چشمام کمتر میشه از بارون تند دیشب،

وقتی دستم موج میزنه تو حسرت یه لبخند،

وقتی کمرم تا میشه برا غم وغصه ی خودم،

وقتی سیاهی چشمام سفید میشه به دروازه ی محله  برا شوق یه دیدار،

وقتی نرمی گوشام می پوسه تو عقده ی شنیدن یه صدای مخملی،

وقتی لبام باز و بسته میشه برا پرواز یه حرف ساده،

وقتی دندونام برق میزنه برا روشنی خونه ی همسایه،

وقتی زبونم فرش میشه زیر پای پیرزن دستفروش،

وقتی مژه هام جارو میشه تو دست رفتگر محله،

وقتی ابروهام چتر میشه برا نم نم بارون اشک دختر کبریت فروش،

وقتی بینیم میسوزه تو حسرت یه بوی بهشتی،

وقتی خسته میشم از خودم و دور و برم،یه دفعه به یادش می افتم....!

تازه یادم میاد یکی هست که اگه همه ازم خسته بشن،اگه همه برام پشت چشم نازک

کنن،اون دلش ضعف میره برا این همه تنهاییم!!

خدای خوبی که میشه همیشه باهاش حرف زد...خالق مهربونی که حوصله ی شنیدن

 همه ی یه دریا حرف منو داره...

دوست با صفایی که هر وقت باهاش درد دل می کنم خالی میشم.

همونی که دوای درد این همه دلتنگیه...

و اونوقت بی اختیار میرم سراغ قلم و کاغذ و براش مینویسم.....:

حرف های دلتنگی....

خدای خوبم سلام...................

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دوستای گلم هر کدوم دوست داشتید میتونید حرف های دلتنگیتون رو توی قسمت نظرات بذارید تا بعد به اسم خودتون توی وبلاگ قرار بگیره....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.