قلب من با تیغ کسانی زخم برداشت که از آنها انتظار محبت داشتم نه فراموشــی!!
درباره من
آدمـی که بخواهـد بـرود . . .
مـیـرود !
داد نمیـزند که مـن دارم میـروم ! ! !
آدمـی که رفتـنش را داد میـزند . . .
نمیخـواهد بـرود !
داد میـزند که نگـذارنـد بـرود ! ! !
ادامه...
دستم که به تو نمیرسد،فقط حریف واژه ها میشوم!گاهی هوس می کنم تمام کاغذ ها ی سفید روی میز را از نام تو پر کنم...تنگاتنگ هم،بی هیچ فاصله ای!از بس که خالی ام از تو...از بس که تو را کم دارم...آخر مگر کاغذ هم زندگی میشود؟